جدول جو
جدول جو

معنی حافظ یاری - جستجوی لغت در جدول جو

حافظ یاری(فِ)
مردی بغایت خوش طبع و خوش صحبت و شیرین کلام بوده و بیشتر اوقات تلاوت قرآن میکرد و علم قرائت را خوب میدانست و ازجملۀ مصاحبان میر علی شیر نوائی بود و همیشه همای همت بر نصیحت و پند مردم میگماشت. این مطلع در انصاف از اوست:
گرم بر سر هزار آید بلا شایستۀ آنم
که هستم بدترین خلق و خود را نیک میدانم.
و در مدرسه اخلاصیه جامه نهاد و مزارش بسر کوچۀ صفا اتفاق افتاده. (ترجمه مجالس النفائس ص 39 و 212)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فِ ظِ طَ بَ)
ابوالقاسم اسکافی. وی شرح السنه تألیف حسین بن مسعود بغوی را اختصار کرده است. رجوع به هبه الله حافظ... شود
لغت نامه دهخدا
(فِ ظِ بُ)
او راست: شرح عقودالعقائد امام سدیدالدین محمد بن ابی بکر المعروف به امام زاده البخاری، و این شرح در مجلدی کبیر است. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا